-
شعر های عاشقانه
جمعه 28 بهمنماه سال 1390 21:53
سلام پایین چند تا از شعرامو گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد
-
امید در همین نزدیکیست
جمعه 4 آذرماه سال 1390 19:30
تو شهر عشق کنار کوچه لاله تو تپه شقایق یه نفر قصه میخورد گریه می کرد زاروزار گریه میکرد مثل ابرای بهار گریه میکرد کنار او نشستم راه فریاد رو بستم یاورم دلبرکم گوهرکم تو جای به این ابادی با کوزه های سفالی مردم مهربونی "بقیه ی این مطلب موجود نیست"
-
حاجی فیروز
شنبه 18 تیرماه سال 1390 12:51
این شعر تقدیم به همه ی خسته ها این شعرو همه دوستام دوست داشتن امید وارم بخونیدش و لذت ببرید یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود حاجی فیروز نشسته بود صورتش سیاه بود و لباس قرمز به تنش غمی بزرگ نشسته بود روی تنش اه و ناله ای سوزناک رو لبش می گفت و غصه میخورد از شهر زنجیرا میگفت می خوندو غصه میخورد از شهر اهنی می گفت ناله...
-
عشق کجاست
شنبه 18 تیرماه سال 1390 12:26
این شعر هم ارزش خوندنو داره امروزه بیا کمی فکر کنیم در نبود شقاق کمی تامل کنیم بیاکه جای مجنونو برای لیلی پر کنیم بیا با کمک دستامون کمی پرواز یاد بگیریم بیا با هم پر بزنیم از شهر اهنی بریم بیا بریم از جایی که کسایی که دم دم از صداقت میزنن کسایی که دم از شاعرا میزنن شاعرایی که دم از عاشقا میزنن کسایی که نمیدونن عشق...
-
عشق کجاست
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1390 15:11
امروزه بیا کمی فکر کنیم در نبود شقایق کمی تامل کنیم بیاکه جای مجنونو برای لیلی پر کنیم بیا با کمک دستامون کمی پرواز یاد بگیریم بیا با هم پر بزنیم از شهر اهنی بریم بیا بریم از جایی که کسایی که دم از صداقت میزنن کسایی که دم از شاعرا میزنن شاعرایی که دم از عاشقا میزنن کسایی که نمیدونن عشق چیه فکر میکنن لذت یه نقاشه نمی...